نقد و تحلیل و بررسی آلبوم مسخره ی روتشیلد از پوریا پوتک یوتوبر رپرنما
ترک اول
اینترو این آلبوم و شروع کننده مجموعه. سولو اجرا شده توسط خود پوتک. در ابتدا پوتک به همان بحث کلیشه ای و غیر جذاب ایلومیناتی اشاره می کند و برای تاکید بر آن از اسم روتشیلد(نام یک خانواده یهودی ثروتمند و ایلومیناتی طور در جهان) استفاده می کند. در قسمت بعدی پوتک به زندگی در لحظه اشاره می کند و از اعتقاد به ان صحبت می کند و همچنین خدا را به عنوان یک انرژی می داند و اصل کار را تلاش و اراده انسان خطاب میکند نه خدا. در ورس بعدی پوتک از بی اعتقادی از دین می گه و همینطور که خود خدا هم یکتاست پس خدا هم آتئیسته از نظرش. مجموعا کل این ترک به این اشاره داره که اصل کار تلاش و خواست انسان هست و با دعا و خدا خدا کردن کاری درست نمیشه(به اعتقاد پوتک).
دومین ترک
در ابتدای این ترک که همکاری پوتک و بهزاد لیتو است، بهزاد لیتو به این اشاره می کند که از کف شروع کرده و به سقف رسیده و الان هرچی که بخواد رو داره.
پوتک تو ورس اول بیشتر به این اشاره میکنه که الان پولداره و از صفر به صد رسیده و عاشق رپه مثل توپاک. همینطور میگه که توی مدرسه و از همون دوران مشغول نوشتن تکست رپ بود و به فکر درس خوندن نبوده. در ورس دوم بهزاد لیتو خود ستایی میکنه و موفقیتش رو به رخ میکشه. از کار های هیت و خوبی که داده میگه و اشاره میکنه به اینکه صداش همه جا هست و همه جا گوشش میدن. نقطه قوت این ترک کوراس خیلی خوبشه که حس خوبی به مخاطب میده و اونو همراه جو آهنگ میکنه.
ترک سوم
این ترک، یک ترکی در ژانر اجتماعی، اعتراضی است و مسائل مختلفی از جامعه را مورد انتقاد قرار می دهد. به موضوعات مختلفی داخل این ترک اعتراض می کند خواننده اش (پوتک) و آنها در بخش هایی تخریب و در بخش هایی نقد می کند. (به دلیل محدودیت های سایت امکان نوشتن ادامه ی تحلیل تکست این آهنگ وجود ندارد) در نتیجه از تکستش می گذریم و به اجرا و بیت و تنظیم می رسیم.
در بخش هایی از اجرایش فلو های تند و جالبی دارد و در کل اجرای متنوعی دارد.
در بخش بیت هم بیت خوبی دارد و از ملودی های جالبی استفاده شده است.
تنظیم این ترک هم متوسط است و زیاد حرفه ای نیست.
ترک شماره چهار
تکست این اهنگ چیز خاصی ندارد که نقد بشود و اجرای متوسط رو به پایینی دارد.
اما در رابطه با بیت و تنطیم، بیتی به سبک گنگ دارد که ملودی های ساده ای دارد اما خوب! در رابطه با میکس و مسترینگ هم فاقد هر گونه صدای گوش خراش در بیتش است، اما هماهنگی خوبی فایل وکال با فایل بیت ندارد.
نمره ی کم بیت نیز به خاطر این است که ژانرش با تکست فرق دارد و به وکال نیز نمی خورد.
ترک پنج
این اهنگ با همکاری سپهر خلسه هستش و ترک پنجم این مجموعه است.
اول پوتک به زندگی افتضاح و اسفناک یک پسر و دختر کودک اشاره میکنه و توصیف میکنه و بوی داستان میده اول آهنگ. اظهار دلسوزی میکنه برای مردم ایران و نهایت هم میگه که قصدش دخالت تو زندگی دیگران نیست. از بدبختی هاش و خوار شدن هاش توضیح میده که خودش خیلی سختی تحمل کرده و لحظات خیلی بدی رو تجربه کرده.
داخل کوراس اشاره به تلاش برای تغییر دنیا میکنه علی رغم تحقیر شدن. اشاره میکنه به اینکه این وضع باید بالاخره تموم شه و راهش تلاش ادما و خواست خودشون برای تغییر دنیا هست.
ورس دوم خلسه میخونه و داستان ورس اول رو ادامه میده. اشاره میکنه که اون دختر 20 سالش شد و گذشته بَد و رنج اورش براش خاطره شده و عذابش میده. هر پسری نزدیک اون دختر شد فرار کرد و حالش بهم خورد. حتی قرص هم دوای حال اون دختر نشد. داستان رو ادامه میده و از اون پسربچه 8 سال میگه که دیگه بزرگ شده و مامور شده. از چرخه دنیا و تغییرات و نامردی هاش صحبت میکنه و مجموعا ترک خوبیه.
ترک ششم
فضای کلی این ترک بیان برتری است. پوتک و خود 021G در ورس های خود به بیان قدرت خود می پردازند و همخوان پوتک این توصیف ها را بی ادبانه انجام می دهد برای زیبا تر شدن کلامش. پوتک در ورس دوم خود اشاره می کند که اهمیتی به هیتر های خود نمی دهد. پوتک علاوه بر بی اهمیت بودن هیتر هایش به رمق و علاقه سرشار خود برای نوشتن و رپ کردن اشاره می کنه. در ورس آخر پوتک صریحا به رک و راست بودن خود و جا نزدن اشاره می کنه و بیان می کند که همیشه در این راه استوار بوده است.
ترک هفتم
پوتک در ورس خود با مهارت بالایی رپ کرده و قافیه های خوبی داره. همچنین فلوی خوبی نیز استفاده کرده. پوتک اول اشاره میکنه به اینکه عشق براش مهم نیست و تنهایی رو به عشق ترجیح میده. پوتک در مورد عدم وفاداری رفیق ها میگه و به مخاطبش صریحا میگه که از فاز و حال و هوای گنگ بیرون بیا که خیلی فازِ مزخرف و بیهوده ای هست. در ادامه به زخم خوردن هاش و سختی هایی که کشیده و خیانتی که بهش شده صریحا اشاره میکنه. از اون فضایی که ساخته بیرون میاد و میگه که نمیخواد بیشتر از این، این فضا و داستان رو تیره کنه و میخواد واقع گرایانه بگه که خیلی خوشحاله که رضا پیشرو باهاش فیت داده و به ارزوش رسیده و براورده شدن این ارزو رو ارزشمند تر از عشق میدونه.
رضا پیشرو اول اشاره میکنه به وضعیت بدِ زمانه ولی وجود عشق رو غنیمت میدونه بین خودش و مخاطب. شاید اینجا منظورش اینه که میدونه حقیقت دنیا یا افریننده اون یا اینطور مسائل ماوراطبیعی چجوریه و داستانش چیه. کابالا هم مربوط به یهودیت میشه که بسیار غیر انسانی هستش و کارایی مثل کشتار کودکان انجام میده. اشاره مستقیم به دموکراسی و مردم سالاری فعلی میکنه که بنظرش دروغه و وسیله ایه برای کنترل مردم. شدیدا با این جریانات مخالفه و ابراز تنفر میکنه نسبت بهشون. تو این ترک بیشتر به جنبه های دینی جهان اشاره میکنه و مرگ رو به تصویر میکشه و همینطور در قسمت:( روی گردن ما همه کبودی طناب). به قدرت ارِس اشاره میکنه که حتی جهنمی ها میتونن بهشتی بشن. شاید منظورش از مرگ هم میتونه مرگ مغز ها و مرگ روحی باشه نه مرگ جسمی. ارس یکی از خدایان روم باستان هست(خدای جنگ).
این ترک با ورس یکم شروع میشه و بعد به کوراس میره. در این ترک فقط پوتک رپ کرده و به صورت سولو اجرا کرده بر خلاف ترک های ششم و هفتم. خب ورس یکم خیلی کوتاهه و خیلی خوب نیست. رایم هاش زیاد چفت نیستن ولی باز یجور اینترو محسوب میشه برای اشنایی با فضای ترک و انتظار برای محتوای ورس دوم سوم. با مخاطبش در حال صحبته و ازش میخواد که راز ها رو افشا نکنه. تیکه ای به سوبر ها میندازه (و اساسا این مسئله سوبر ها هم خیلی مزخرف و حاشیه ایه و دستاویزی هست برای گیر دادن).
معشوق رو توصیف میکنه و ویژگی هاشو میگه و همینطور حسی که خودش به مخاطبش داره رو داره ابراز میکنه و این ورس هم چیز خاصی نداره، رایم هاش بهتره و از ورس قبلی قوی تره.
بنظرم بهترین ورس این ترک همین ورس سه هست که توش از آرایه تشبیه زیاد استفاده شده و قافیه های خوب و دلنشینی داره. بازم داره توصیف میکنه و همینطور جایگاه مواد مخدر هم بیان میکنه تو قسمت:( و دراگ ها میچرخه و میره تو خون).
این ترک دو ورس هستش و کوراسش هم خشایار خونده. مثل ترک قبلی تو فاز و حال و هوای عشق و اینطور چیزا هست ولی نکته منفی بعضی بیت هاش چفت نبودن رایم هاست. مجموعا ورس خوبیه بد نیست. شرایط فراق رو داره تعریف میکنه و به چند تا چیز هم تشبیهش میکنه. علت جدایی معشوق رو ازش میپرسه و ناراحته از رفتنش و به غروب جمعه ی دلگیر هم اشاره ای میکنه.
خشایار با یه فلوی جذاب و لش میاد و برای معشوع ارزوی خوشبختی میکنه و براش ارزوی موفقیت میکنه و از استرس و غمِ نبودش توصیف میکنه.
تو این ورس خیلی تشبیه به کار رفته. معشوق رو به چیز های زیادی تشبیه میکنه و از رفتنش خیلی عصبی و ناراحته و در اخر ورس هم حتی توهین میکنه به معشوقش. رایم ها تو بعضی موارد زیاد چفت نیستن و پوتک جریان خوندن تقریبا خوبی داره، ورس خیلی بلند نیست و کلا این ترک زیاد بلند نیست. از تشبیهاتش میشه به تشبیه معشوق به دین، اذان و ناقوس اشاره کرد. قافیه اخر ورس دوم کمی قابل حدس بود ولی خوب ادا کرد حس و منظورشو.